مقاله حاضر، بخشی از آرای گلدزیهر خاور شناس معروف مجارستانی در خصوص تعارض نصوص قرآن کریم است در این نوشتار تلاش گردید تا یکی از نظریههای این خاور شناس بزرگ در خصوص تعارض آیات مکّی و مدنی از نظر موضوع دعوت بررسی گردد.
وی ادّعا کرده بود که دعوت محمّد(ص)در دوران اولیه بعثت، به خویشان و نزدیکان و مردم مکّه خلاصه میشد، اما وقتی که به مدینه در آمد تعدیلی ماهوی در دعوت او پدید آمد و همه مردم عالم موضوع دعوت او قرار گرفتند؛او اظهار داشت که پیامبر اسلام نمیدانست که چه میکند!و نمیدانست که دین او فراگیر و جهان شمول خواهد شد و برای همین آن را با اصول مناسب با چنین گستردگی مجهّز نساخت.
نویسنده کوشش کرده است تا ثابت کند که میان آیات مکّی و مدنی قرآن از نظر موضوع دعوت تعارضی نیست، و آیات مکّی قرآن نیز مردم جهان را به اسلام فرا خوانده است.و دین اسلام دین جهانی است و شبهات جهان شمول نبودن آن منتفی است.
قرآن از نخستین روز تلاوتش بر مردم که در دلها به سرعت نفوذ میکرد-مورد انتقاد و خرده گیریهای دشمنان اسلام قرار گرفت.گاهی قرآن را سحر میخواندند 1 و پیامبر را ساحر 2 ؛ زمانی میگفتند این کتاب شعر 3 است و پیامبر شاعر 4 ؛گاهی میگفتند که چرا قرآن بر شخص (*)گروه علوم قرآن و حدیث-دانشگاه مازندران معروفی از مکّه و مدینه نازل نمیشود 1 ؟!پارهای از اوقات اظهار میکردند پیامبر قرآن را از بشری تعلیم 2 میگیرد و یا قرآن اسطورههای گذشتگان است 3 .یهودیان و مسیحیان و زنادقه نیز، در این خرده گیریها بر قرآن و پیامبر(ص)و مسموم کردن اندیشهها علیه آنان، نقش مهمّی داشتند.قرآن به دفاع از خود برخاست و تهمت بشری بودن و شعر و سحر بودن را و...از خویش دور ساخت.
در عصر حاضر، خاور شناسان با انگیزههای مختلف به تتبّع و تحقیق در فرهنگ و آداب شرق اقدام کردهاند.«عدّهای انگیزه دینی و تبشیری داشتهاند، تعدادی با هدفهای سیاسی و استعماری، تحقیق در شرق را آغاز کردهاند و بعضی انگیزه علمی یا اقتصادی را سرلوحه تحقیق و پژوهش خویش قرار دادهاند 4 .»
در رأس خاور شناسان«اگناس گلدزیهر»است که سالهای دراز به تحقیق و پژوهش در شرق شناسی پرداخت.وی کتابهایی در زمینه ادیان شرق به خصوص اسلام تألیف کرده است. دو اثر مهم او یعنی کتاب«العقیدة و الشریعة فی الاسلام»و کتاب«مذاهب التفسیر الاسلامی»است. کتاب«العقیدة و فی الشریعة فی الاسلام»به صورت بهترین سلاح در مبارزه با اسلام مورد استقبال قرار گرفت و به زبانهای زنده دنیا ترجمه گردید.گلدزیهر تلاش کرده است تا شبهاتی بر قرآن وارد کند وی معتقد به تحریف قرآن بود و عمل«عبد الله بن سعد بن ابی سرح 5 »را دلیل گفتار خود میدانست 1 گلدزیهر میگفت:قرآن که نخستین پایگاه و منبع دینی مسلمانان است آکنده از تعارض و تناقض میباشد.او آیات مکّی و مدنی قرآن را متعارض میدانست و بیان میداشت:که پیامبر(ص)در مکّه به موجب وحی، خویشان و اهالی«امّ القری)را به اسلام فرا میخواند، امّا در مدینه همه جهان موضوع دعوت او قرار گرفتند.در این مقاله به نقد این نظریه میپردازیم و تعارض آیات مکّی و مدنی را از نظر موضوع دعوت بررسی میکنیم.
(و من اظلم ممن افتری...و من قال سانزل مثل ما انزل الله«انعام/93»)را نازل گردانید.(مجلسی محمد باقر، بحار الانوار ج 89 صفحه 36 و حجتی سید محمّد باقر پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، صفحه 206 و 207)بعضی از خاورشناسان عمل عبد الله بن سعد بن ابی سرح را دلیل بر تحریف قرآن دانستهاند مثلا«کازانووا»گمان کرده است که عبد الله بن سعد بن ابی سرح بر قرآن به میزان پنج برابر قرآن منزل افزوده است»[عمر بن ابراهیم رضوان، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم و تفسیره، ج 1، صفحه 447 و 448].
تحریف قرآن به وسیله عبد الله بن سعد بن ابی سرح به دلایل ذیل صحیح نخواهد بود:
1-گلدزیهر برای اثبات تحریف قرآن به حدیث عبد الله بن سعد بن ابی سرح مرتد استناد کرده است و استناد به حدیث مرتد حجت نخواهد بود(گلدزیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، صفحه 51، پاورقی عبد الحلیم نجّار)
2-کار عبد الله بن سعد بن ابی سرح چندان دوام نیافت، بلکه عمل او تنها برای یک بار و یا چند بار که دگرگونی ناچیز و اندکی بود اتفاق افتاد.به علاوه، نوع تغییرات ابن ابی سرح، دگرگونی مهمّی در معنای آیه ایجاد نمیکرد و نیز تقلّب وی بزودی فاش گردید.(حجتی سید محمّد باقر-پژوهشی در تاریخ قرآن کریم، صفحه 209 و 210)
3-عبد الله بن سعد بن ابی سرح تنها کاتب وحی پیامبر(ص)نبوده است و پیامبر بیش از چهل کاتب دیگر داشت که قرآن را مینوشتهاند، علاوه بر آن پیامبر(ص)قرآن را به جبریل هر سال عرضه میکرد و خداوند نیز محافظت قرآن را به عهده گرفته است(انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون«القیامة 75/17»)، مضافا ادلّه فراوانی در عدم تحریف قرآن آمده است و فریقین بر تحریف نشدن قرآن ادعّای اجماع کردهاند(میر محمدی، بحوث فی تاریخ القرآن و علومه، صص 3195-324
4-روایات کتابت وحی به وسیله عبد الله بن ابی سرح توأم با اختلاف و به گونههای متفاوت بیان شده است که در اصطلاح علم الحدیث به چنین روایتی«مضطرب»میگویند و روایت مضطرب حجت نخواهد بود(شهید ثانی الرعایه فی علم الدرایة، تحقیق و تعلیق عبد الحسین محمد بقال، صفحه 146 و 147 و صبحی صالح، علوم الحدیث و مصطلحه صفحه 193.
وی میگوید:پیامبر(ص)تا زمانی که در مکّه بود دعوت او به خویشان و نزدیکان و مردم مکّه محدود بود؛اما وقتی که به مدینه در آمد تعدیلی، ماهوی در دعوت او پدید آمد و افق دعوت او وسیعتر گشت و همه مردم عالم، موضوع دعوت او قرار گرفتند.او میگوید:پیامبر(ص)در دوران اقامت در مکّه براساس آیات«و انذر عشیرتک الاقربین»(سورة الانعام:92)به اقربا و خویشاوندان و مردم مکّه و اطراف آن فکر میکرد.اما وقتی که وارد مدینه شد افق دید او گستردهتر گردید و منطقه جغرافیایی نامحدودی را میدید و اظهار میداشت که خداوند او را برای جهانیان فرستاده و او«رحمة للعالمین»است:(سورة الانبیاء:107) 1 و این موضوع در بسیاری از آیات قرآن تکرار شده است که تعالیم او جهانی است و او پیامبر جهانیان میباشد و در دعوت خویش به تمام انسانها توجّه دارد. 2
گلدزیهر پس از مقاله«محمّد و اسلام»وارد بحثی تحت عنوان«تطور فقه»گردید و طی آن این سخن را به میان آورد که محمّد(ص)نمیدانست دین او گسترش مییابد و وارد زمینهای پهناوری میشود و برای همین محمّد(ص)اسلام را به اصول مناسب با چنین گسترش مجهّز نساخت و در اصول آن، فراگیری و شمولی بیش از نیاز بعضی از عرب را که در زمان او به اسلام گرویدند در مد نظر قرار نداد.اما این که او اصول و مبانی فقهی را آورده باشد و همه امصار و اعصار را فرا گیرد چنین چیزی تحقّق نیافته است؛زیرا محمّد(ص)نمیدانست که چه میکند! گلدزیهر، سخنی را از«آناتول فرانس»در قصّهای به نامsur/la/pierra/blancheکه این قصّه را برای دانشمندانی که به احوال عوالم پیشین اهتمام داشتهاند نقل میکند.آناتول فرانس در این قصّه میگوید:کسی که دینی را بنیاد میکند نمیداند به چه کاری دست یازیده است یعنی بندرت اتّفاق میافتد که مؤسس یک دین پایان و فرجام اثر عمل خویش را در تاریخ جهان درک کند.
سپس گلدزیهر میگوید:و این سخن به بهترین وجهی بر محمّد صادق است. 3 یعنی محمّد (ص)نمیدانست که چه میکند!!و آینده دینش چه خواهد شد!!
وی میگوید:پیامبر جز مکّه جای دیگری را نمیشناخت و اصلا فکر نمیکرد که دین او فراگیر خواهد شد و حال این که او در مقاله محمد و اسلام 1 آیاتی 2 ، را بیان میکند که به موجب این آیات، اسلام دین جهانی است و پیامبر به همه عالم توجه دارد؛هم چنان که نامههای دعوت او به امپراطوران بزرگ روم و ایران و...این مطلب را ثابت میکند.که غیر از سرزمین عربستان وی جاهای دیگر را میشناخته است.
گلدزیهر در مقاله«الزهد و التصوف»حدیثی از پیامبر(ص)در خطاب به مسلمانان بدین مضمون نقل میکند:
«خسرو هلاک شد و خسروی پس از او نخواهد بود، قیصر روم نیز هلاک خواهد شد و قیصری پس از او نخواهد بود، و من به آن کس که جانم در دست اوست سوگند یاد میکنم که ثروتها و خزائن آنها را در راه خدا هزینه خواهید کرد. 3 »
بنابراین، پیامبر(ص)خوب میدانست که کار دین او بزودی اوج خواهد گرفت و موانع یکی پس از دیگری سقوط خواهد کرد و دین او جهانی خواهد شد.و به قول دکتر محمّد یوسف موسی استاد دانشگاه الازهرا مصر 4 ، قرآن بر این پیروزی تأکید کرده است به این صورت که:
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملو الصالحات لیستخلفنهم فی الارض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکن لهم دینهم الذی ارتضی لهم» 5 :خدا به کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته کردهاند وعده داده است که حتما آنان را در این سرزمین جانشین[خود]قرار دهد؛همان گونه کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین[خود]قرار داد، و آن دینی را که برایشان پسندیده است به سودشان مستقر کند.
پس از رحلت پیامبر(ص)، مسلمین به وعدههای قرآن و سخنان حضرت رسول(ص)مبنی بر فتح و پیروزی، دل قوی داشتند و موج اشتیاق و امید ظفر و پیروزی در دلهایشان پدید آمد و کاخ «کسری»و«قیصر»را یکی پس از دیگری به تصرّف در آوردند.و اسلام را در سرتاسر گیتی گسترش دادند و وعده پیامبر(ص)به دست آنها به اجرا در آمد.اکنون با وجود این همه نصوص، مبنی بر پیروزی مسلمین چگونه میتوان باور کرد که محمّد(ص)به هنگام ارایه دین خود نمیدانست چه میکند؛و آینده کارش چیست؟!
گلدزیهر تکرار کننده سخن خاور شناسان و مسیحیانی است که با استفاده از منابع ضعیف و برداشتهای نادرست از قرآن، چون اسلام را سد راه استیلای غرب بر شرق میدانند میخواهند با انواع خدعه و نیرنگ این دین را تضعیف سازند.
پیشتر همین سخن گلدزیهر(م 1921 میلادی)را خاور شناسی انگلیسی به نام«ویلیام مویر»(م 1905/میلادی)بر زبان آورده بود.
مویر گفته است:«عقیده جهانی بودن اسلام بعدها به وجود آمد خود محمّد(ص)علیرغم اخبار و احادیث زیاد نبوی، چنین عقیدهای به فکرش نرسیده بود و اگر هم رسیده بود مبهم و تاریک بود، زیرا جهان وی همان عربستان بود و دین جدید برای همان جا مقرّر گردیده بود، رسالت محمّد(ص)از بدو بعثتش تا آخر عمر تنها متوجّه اعراب بود و بس» 1
شبهه مویر نخستین بار از طرف بعضی از یهودیان عنوان شده و اخیرا دکتر روشنگر نویسنده کتاب«باز شناسی قرآن»نیز این شبه را بیان کرده است. 2 «عدّهای از مسیحیان با بیان آیاتی چون: «انا انزلناه قرآنا عربیا» 3
-«و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه» 1 -«هو الذی بعث فی الامیین رسولا منهم» 2 -«و انذر عشیرتک الاقربین» 3 و...
گفتهاند که محمّد(ص)تنها برای عربها مبعوث گردید و اطاعت از او بر غیر عرب واجب نخواهد بود 4 »غافل از این که فکر و اندیشه مرز نمیشناسد.یکی از محققان عصر حاضر مینویسد:
«حضرت مسیح در فلسطین به دنیا آمد و اکنون پیروانش در مغرب زمین از فلسطین بیشتر است.اکثر مردم اروپا و امریکا مسیحی هستند؛بر عکس مردم فلسطین یا مسلمانند یا یهود. مسیحیها در این منطقه در اقلیت به سر میبرند.با وجود چنین اوضاعی آیا مردم اروپا و امریکا نسبت به دین مسیح احساس بیگانگی میکنند؟نمیدانیم چرا خود اروپائیان که القا کننده این افکار تفرقه افکن هستند هرگز در باره خود بدینگونه نمیاندیشند و فقط به ابزارهای استعماریشان این افکار را تلقین میکنند!اگر اسلام برای غیر عرب بیگانه است، مسیحیت نیز برای اروپایی و امریکایی بیگانه است.
بودا، در هند متولد شد اما میلیونها نفر مردم چین و سرزمینهای دیگر به آیین وی گرویدهاند.زرتشت اگر چه آیینش توسعه پیدا نکرد و از حدود ایران خارج نشد، ولی با این همه مذهب زرتشتی در بلخ بیشتر رواج یافت تا آذربایجان که میگویند مهد و زادگاه زرتشت بوده است.
مکّه نیز که مهد پیغمبر اسلام بود این دین را در آغاز پذیرا نشد ولی مدینه که فرسنگها از این شهر فاصله داشت از آن استقبال کرد. 5 »
بنابراین، فکر و اندیشه و فرهنگ مرز نمیشناسد.و این معقول نیست که بگوییم، چون اسلام که از سرزمین عربی برخاست مخصوص عربها است.و به قول استاد مطهری این شبهه را بعضی از مستشرقین به منظور تحریک احساسات ایرانیان علیه اسلام مطرح کردند.و علت آن نیز روشن است؛زیرا آنها احساس کردهاند که در سرزمینهای شرقی و اسلامی فقط اسلام است که به صورت یک فلسفه مستقل زندگی، به مردم آن روح استقلال و مقاومت میدهد، اگر اسلام نباشد چیز دیگری که بتواند با اندیشههای استعماری مبارزه کند وجود ندارد. 1
اسلام همانند خورشیدی است که متعلّق به سرزمین خاصی نیست.اگر بعضی از سرزمینها از پرتو نور خورشید اسلام کمتر بهره بردهاند به خودشان مربوط است و نقص و خردهای در خورشید وجود ندارد و پرتو افکنی مهر درخشان اسلامی، از آغاز ظهورش به سرزمین خاصی محدود نبوده، و از گسترش نورش در عالم دریغ نداشته است.
گلدزیهر ادّعا میکند که اسلام در ابتدای ظهورش به مردم مکّه و اطراف آن توجّه داشت و فقط میخواست مردم قریش را هدایت کند؛ولی پس از آن که پیشرفتی در کارش احساس کرد و به دوره اقامتش در مدینه منتقل شد، تصمیم گرفت دعوت خویش را به همه ملل عرب و غیر عرب تعمیم و گسترش دهد.
این یک سخن غیر منصافه و به دور از تحقیق است؛و هیچ مدرک و دلیل تاریخی بر صحّت آن وجود ندارد و با توجه به قرائنی که از آیات مکّی به دست میآید مغایرت دارد.در قرآن مجید آیاتی است که نزول آنها در مکّه و قبل از هجرت بوده است و در عین حال جنبه جهانی دارد.ما نمونههایی از آیات را در نقض سخن گلدزیهر یاد میکنیم:
الف-«ان هو الا ذکر للعالمین» 2 :نیست این، مگر یک تذکر و بیدار باش برای جهانیان.
سوره تکویر یکی از سورههای کوتاه قرآن است.این سوره، از سورههای مکّی است که در اوایل بعثت نازل شده است. 3
ب-«و ارسلناک الا کافة للناس بشیر أو لکن اکثر الناس لا یعلمون».: 4 :ما تو را نفرستادیم مگر این که عموم بشر را به(رحمت خدا)بشارت دهی و از عذابش آنان را بترسانی؛لکن اکثر مردم از این حقیقت آگاه نیستند.
ج-«و لقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الارض یرثها عبادی الصالحون» 1 :«و تحقیقا در زیور پس از ذکر چنین مقرر نمودیم که زمین را بندگان صالح من به میراث میگیرند.»
د-«یا ایها الناس انی رسول الله الیکم جمیعا» 2 :ای مردم، من فرستاده خدا به سوی همه شما هستیم.
ه-«و ما ارسلناک الا رحمة للعالمین» 3 :[ای رسول ما]ترا جز به عنوان رحمت برای همه اهل عالم مأمور نساختیم.
ی-«تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا» 4 :بزرگ[و خجسته]است کسی که بر بنده خود، فرقان[کتاب جدا سازنده حق از باطل]را نازل فرمود، تا برای جهانیان هشدار دهندهای باشد.
آیات مذکور که همگی آنها در سوره مکّی آمدهاند 5 مبیّن آن است که محمّد(ص)از آغاز بعثت و قبل از هجرت دعوت خویش را آنچنان گسترده معرفی کرده که تمام جهان را زیر پوشش خود قرار میدهد.
«و کذالک اوحینا الیک قرآنا لتنذز امّ القری و من حولها و تنذر یوم الجمع لا ریب فیه» 6 :و بدین گونه قرآن عربی به سوی تو وحی کردیم تا[مردم]مکّه و کسانی را که پیرامون آنند هشدار دهی، و از روز گرد آمدن[خلق]که تردیدی در آن نیست.بیم دهی.
عموم مفسّرین کلمه«ام القری»را به مکّه تفسیر کردهاند که منظور از انذار امّ القری-بر سبیل مجاز در اسناد-مردم مکّه هستند. 1 در نتیجه، از آیه چنین استفاده میشود که محمّد(ص)برای مردم مکّه و اطراف آن مبعوث شده است، تا با زبان عربی هدایت و ارشاد قوم عرب را به عهده گیرد.در این صورت میتوان گفت که تبعیت اسلام برای غیر عرب لزومی ندارد.
پاسخ به این شبه با معنای کلمه«امّ القری»روشن میشود، و آن این که:کلمه«امّ القری»که یکی از نامهای مکّه است از دو واژه، ترکیب یافته:«ام»که در اصل به معنای اساس و ابتدا و آغاز و مرجع هر چیزی است و مادر را هم به همین جهت«ام»میگویند که اساس و اصل و مرجع فرزندان است. 2 و«قری»که جمع قریه است به معنای هر گونه آبادی و شهر است، اعم از شهرهای بزرگ و کوچک یا روستا، که شواهد زیادی نیز در قرآن بر این معنا وجود دارد.
راغب اصفهانی نیز به این نکته تصریح میکند که نخستین نقطهای که از زیر آب سر بر آورد کعبه بود، و سپس خشکیهای زمین از کنار آن گسترش یافتند که از آن به عنوان«دحو الارض» یعنی گسترش زمین، یاد شده است. 3
با توجّه به آنچه گفته شد روشن میشود که اگر به مکّه«امّ القری»میگویند برای این است که اصل و آغاز پیدایش تمام خشکیها و آبادیهای روی زمین میباشد.
بنابراین«و من حولها»(کسانی که پیرامون مکّه هستند)تمام مردم روی زمین را در بر میگیرد. 4
اگر بپذیریم که مراد از«ام القری و من حولها»مردم مکّه و اطراف آن است این شبه پذیرفتنی نیست؛زیرا میدانیم اسلام تدریجا گسترش یافت و دعوت پیامبر(ص)دارای مراحلی بوده است.
پیامبر(ص)نخست مأموریت یافت بستگان نزدیک خود را انذار کند 5 .تا کانون و هسته مرکزی اسلامی شکوفا شود و آماده گسترش گردد.سپس در مرحله دوم، پیامبر(ص)مأمور شد ملت عرب را تبلیغ و انذار کند.
«و انه لذکر لک و لقومک»:این قرآن مایه تذکر تو و قوم توست.هنگامی که پایههای اسلامی در میان این قوم قوی و مستحکم شد پیامبر(ص)مأموریت گستردهتری یافت و مأمور انذار جهانیان گردید؛چنانکه در آیه اول سوره فرقان میخوانیم:
«تبارک الذی نزل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیرا»:
فرخنده و پربرکت است خداوندی که قرآن را بر بندهاش نازل کرد تا جهانیان را انذار کند.(و آیات فراوان دیگر)
برای همین مأموریت بود که پیامبر(ص)به سران بزرگ جهان آن روز در خارج از شبه جزیره عرب نامه نوشت و کسراها و قیصرها و نجاشیها را به اسلام دعوت کرد«تعداد نامهها به شاهان و بزرگان اقوام ملل را به 316 نامه رساندهاند که از این نامهها هم اکنون 185 نامه در دست است» 1 که متن بسیاری از این نامهها را میتوان یافت 2 و نیز براساس همین سیاست بود که پیروانش برای تبلیغ اسلام بعد از او به طرف امپراتوریهای عظیم رهسپار شدند و به همه جهان گام نهادند و تعالیم اسلام را در دنیا منتشر ساختند زیرا سخن پیامبر که فرمود:«لا یبقی علی ظهر الارض بیت مدر و لا و بر الا ادخله الله کلمة الاسلام». 3
و-قال النبی(ص):«زویت لی الارض فاریت مشارقها و مغاربها و سیبلغ ملک امتی ما زوی [لی]منها» 4
را آویزه گوش قرار دادند و دل قوی داشتند و همتشان به اوج عظمت بر آمده بود و موج اشتیاق و امید در دلهایشان برخاست و چنان بود که گویی با پیروزی هم عهد بودند و با فتح و نصرت وعده و قراری داشتند؛و از این رو در فتح ظفر هیچ گونه شک و تردید به خود راه نمیدادند.در آن هنگام، که سپاهیان اسلام ایوان سفید و تابناک کسری را در برابر خود دیدند، ضرار بن الخطاب 1 در حمله به تیسفون بانگ تکبیر سر داد و گفت:این کاخ سفید کسری است، این همان چیزی است که خدای رحمان وعده داد و پیغمبرش از سر صدق درباره آن سخن گفت. آنگاه مسلمین بانک تکبیر برآوردند و شهر مداین را بگشودند.سپس فرمانده سپاه اسلام، به کاخ سفید فرود آمد و آن جا را نمازخانه ساخت، و نماز بگزارد 2 ، و این سخن خدا را در نماز بر زبان راند که:
«چه بسا بوستانها و چشمهسارها و کشتزارها و مقام ارجمند، و وسایل کامرانی و زندگانی خوش و مرفّهی که از خود به جای نهادند و ما آن را به وراثت قومی دیگر در آوریم» 3
از آنچه گذشت معلوم میشود که میان آیات مکّی و مدنی قرآن از نظر موضوع دعوت تعارضی نخواهد بود و قرآن در دوران مکّی مردم جهان را به اسلام دعوت کرده است و پیامبر اسلام(ص)، از همان آغاز جهانی بودن اسلام را مدنظر داشته و آن را با اصول مناسب آن مجهّز ساخته بود.به لحاظ اینکه مکّه آغاز کار بوده است.و مخالفین فراوان، ضرورت اقتضا میکرد که ابتدا دعوت را به صورت سرّی و غیر علنی مطرح سازد و آنگاه از خویشان و اقربین آغاز نماید و پس از استحکام پایههای اسلامی و افزونی مسلمانان دعوت خویش را عمومی ساخته و به جهانیان ابلاغ نماید.
ابو زهره، محمد، المعجزة الکبری یا معجزه بزرگ، با ترجمه محمود ذبیحی، چاپ اول 1370 ناشر بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی مشهد.
ادوارد سعید، شرق شناسی، با ترجمه دکتر عبد الرحیم گواهی، ناشر دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
الاصفهانی-الراغب، معجم مفردات الفاظ القرآن، تحقیق ندیم مرعشلی چاپ، مطبعة التقدم العربی، 22 شوال 1392.
بدوی-عبد الرحمن، الدفاع عن القرآن ضد منتقدیه، مکتبة مدبولی الصغیر چاپ اول.
بهبهانی-محمد علی بن علامه، راد شبهات الکفار، تحقیق سید مهدی رجایی انتشارات انصاریان قم، چاپ اول 1413 ه ق.
حسن عباسی-دکتر فضل، قضایا قرآنیة فی الموسوعة البریطانیا، نقد، مطاعن و رد شبهات، چاپ عمان، دار البشیر.
حکیم-محمد باقر، المستشرقون و شبهاتهم حول القرآن، منشورات مؤسسه العلمی المطبوعات.
رازی-محمد بن ابی بکرین عبد القادر، اسئلة القرآن و اجوبتها، تحقیق محمد علی انصاری
رضوان-عمر بن ابراهیم، آراء المستشرقین حول القرآن الکریم، دراسة و نقد، چاپ اول 1413 ه 1992 م، دار طیبه، ریاضی.
زرقانی-محمد عبد العظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن، دار الکتب العلمیه بیروت، لبنان، چاپ اول 1409 ه-1988 م.
زرکشی-محمد بن عبد الله، البرهان فی علوم القرآن، تخریج و تعلیق، مصطفی عبد القادر عطا، دار الفکر، بیروت، لبنان
زمخشری-جار الله، الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، دار الفکر، بیروت
السباعی-الدکتور مصطفی، الاستشراق و المستشرقون ما لهم و ما علیهم، چاپ سوم 1985 م، بیروت، المکتب الاسلامی.
السیوطی-جلال الدین، الاتقان فی علوم القرآن، تصحیح محمد ابو الفضل ابراهیم، چاپ دوم 1363 ه ش، الناشر منشورات الرضی-بیدار.
طباطبایی-محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، منشورات جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیه.
طبرسی-ابو علی فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، دار احیاء التراث العربی، 1379 ق، 1339 ش.
گلدزیهر-اگناس، مذاهب التفسیر الاسلامی، با ترجمه و پاورقی دکتر عبد الحلیم نجار، چاپ مصر، الناشر مکتبة الخانجی، 1374 ه-1955 م.
گلدزیهر-اگناس، العقیدة و الششریعة فی الاسلام، ترجمه به عربی از محمد یوسف موسی، عبد العزیز عبد الحق، دار الرائد العربی، لبنان 1946.
علی الصغیر-الدکتور محمد حسین، دراسات قرآنیة، مرکز النشر مکتب الاعلام الاسلامی.
مجلسی-محمد باقر، بحار الانوار الجامعة لدر اخبار الائمة الاطهار، مؤسسة الوفاء، بیروت-لبنان.
مرتضی عاملی-سید جعفر، سیره صحیح پیامبر بزرگ اسلام، مترجم حسین تاج آبادی، چاپ دوم 1373، دفتر تبلیغات اسلامی.
مطهری-مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
مکارم شیرازی-ناصر و...، تفسیر نمونه، چاپ مدرسه امیر المؤمنین(ع)قم 1366 ه ش. دار الکتب اسلامیة
معرفت-محمد هادی، التمهید فی علوم القرآن، ناشر مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، چاپ دوم 1366 ه ش.
الهادی-یوسف، الرحلة المدرسیة، بحوث فی التورات و الانجیل، بیتا.
(1)-الاحقاف 27/7
(2)-یونس 10/2
(3)-یس 36/69
(4)-الانبیاء 21/5
(1)-الزخرف 43/31.
(2)-النحل 16/103.
(3)-النحل 16/24.
(4)-السباعی مصطفی، الاستشراق و المستشرقون ما لهم و ما علیهم، ص 15-19
(5)-عبد الله بن سعد بن ابی سرح از کاتبان وحی بود و وحی را تحریف میکرد، وقتی که پیامبر(ص)به او میفرمود:بنویس: «و الله غفور رحیم»او مینوشت«و الله عزیز حکیم»یا به وی دستور میداد که بنویسد:«و الله عزیز حکیم»او مینوشت «و الله علیم حکیم»رسول خدا(ص)چون میدانست عبد الله سخن او را تحریف میکند میفرمود:«هو واحد»یعنی یکی است و تفاوتی ایجاد نمیکند لذا عبد الله به مردم میگفت:محمّد نمیداند چه میگوید، او چیزی میگوید و من چیز دیگری مینویسم ولی در عین حال به من میگوید:«هو واحد، هو واحد»اگر گفته او با نوشته من یکی باشد من هم میتوانم همانند آیاتی که خداوند نازل میکند، نازل سازم به همین جهت خداوند متعال، پیامبر خود را آگاه ساخت و آیه-
(1)-گلدزیهر، مذاهب التفسیر الاسلامی، ص 51.
(1)-گلدزیهر العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص 31.
(2)-همان کتاب، ص 32.
(3)-همان کتاب، ص 35-36.
(1)-گلدزیهر، العقیدة و الشریعة فی الاسلام ص 32 و 31.
(2)-سوره یوسف آیه 104 سورة الصافات آیه 187 سورة القلم آیه 152 سورة التکویر:27.
(3)-گلدزیهر العقیدة و الشریعة فی الاسلام، ص 123.
(4)-همان کتاب، ص 35.
(5)-النور 24/55.
(1)-نظری مرتضی، بررسی شیوههای تبلیغاتی مسیحیت علیه السلام، ص 146.به نقل از:the capliphate,p.p.
(2)-براتی عباسعلی نقد باز شناسی قرآن، ص 38.
(3)-یوسف 12/2.
(1)-ابراهیم 14/4.
(2)-جمعه 62/2.
(3)-شعراء 26/214.
(4)-للقرافی، الاجوبة عن الاسئلة الفاجرة، ص 68.
(5)-مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 68-69.
(1)-همان کتاب، ص 68-69.
(2)-التکویر 81/27.
(3)-مطهری مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 65
(4)-سبأ 34/28.
(1)-الاعراف 7/157.
(2)-الاعراف 7/157.
(3)-الانبیاء 21/107.
(4)-الفرقان.25/1
(5)-زرکشی-البرهان فی علوم القرآن ج 1 ص 349 و دکتر محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 611-612.
(6)-الشوری 42/7.
(1)-طبرسی، مجمع البیان 9/22، طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن 18/18.
(2)-راغب، اصفهانی، المفردات، ص 18.
(3)-همان کتاب، ص 18.
(4)-مکارم شیرازی ناصر، ج 5، ص 346، و ج 20، ص 357-358.
(5)-و انذر«عشیرتک الاقربین»الشعرا 26/214.
(1)-خسرو شاهین سید هادی«ترجمه قرآن به زبان اروپایی»کیهان اندیشه، شماره 280 صفحه 210
(2)-ر، ک، آیة اللّه آقای علی احمدی، مکاتب الرسول»و پرفسور محمد حمید الله، «الوثاثق السیاسیه»و زرقانی، مناهل العرفان ج 2، صفحه 168 و...
(3)-طبرسی، مجمع البیان، ج 5، ص 25.در سراسر کره زمین، خانهای از سنگ و گل و یا خیمههایی از کرک و مو باقی نمیماند مگر این که خداوند اسلام را در آن وارد کند.
(4)-ابو المعانی نصر الله منشی، کلیله و دمنه، تصحیح و توضیح مجتبی مینوی تهران، ص 4 پیامبر(ص)فرمود:زمین از برای من در نور دیده و جمع کرده شد، پس به چشم من آورده شد مشرقهای آن و مغربهای آن، و زود باشد که پادشاهی امّت بتمامی آن جایها برسد که از برای من در نور دیده شد.
(1)-مردی شجاع و شاعر و سوار و از قائدین عرب و صحابی بود وی روز غزوه احد و خندق با مسلمین جنگهای سخت کرد و در فتح مکّه اسلام آورد و در فتح شام نیز وی را حکایاتی است و درفش کاویانی را در جنگ قادسیه وی بدست گرفت-لغت نامه دهخدا-ج صفحه 13366 چاپ جدید
(2)-غزالی محمد، محاکمه گلدزیهر صهیونیست، ترجمه صدر بلاغی، ص 81.
(3)-الدخان 44/25-27.